--> یک مشت بجه معمار

 

 

 

Friday, March 14, 2003

معماري در واقع موسيقي مكان و موسيقي معماري زمان است . به واقع هر دو نتيجه نسبتهاي خوشايند هستنددر موسيقي اين تناسبات خوشايند در ابعاد زماني متجلي مي شوند و در معماري بعد مكاني آن چشم ها را مي نوازد .
خوشايند بودن اين تناسبات حضور رياضيات را در عرصه زيبايي شناختي به عنوان يك بستر منطقي و علمي اثبات مي كند .تا جايي كه به گفته اريك نيوتن : « زيباييها در طبيعت محصول كردار رياضي طبيعت است ».حتي از ديدگاه عرفا خداوند هندسه دلهاي ما را آنچنان طراحي كرده كه زيباييها را بپسنديم و اين زيبايها چيزي نيست جز هر آنچه ذات باري تعالي آفريده است .
حضور رياضيات يا در قالب ملكي است كه به عينه مي بينيم و يا به صورت ملكوتي است و در واقع آن ايت كه در باطن جسم است .
: « ز ملك تا ملكوتش حجاب بردارند كسي كه خدمت جام جهان نما بكند»
در قرن هجدهم ميلادي بود كه كه زيبايي مفهوم ذهني يافت و مفاهيمي همچون احساس ، سليقه ، ادراك و . . . با مفهوم زيبايي در هم آميختند .
با اين وجود حتي در قرن نوزدهم نيز برخي زيبايي را در پاسخگويي به عملكرد و سودمندي عملكردي مي دانستند .
اما قلمرو زيبايي به مراتب پهناورتر از اين مرز بندي هاست . يك نقاش معروف مي گفت : « هر آنچه گشتم جز زيبايي در جهان نديدم .»




 



 

خيلي دلمون مي خواست که اين بلاگ از قانون کپي رايت تبعيت کنه ؛ ولي اگه از بخشي از اين صفحه استفاده کنيد ، کسي چيزي نميتونه بگه